"من برای شما ثروت، سلامت و شادی را آرزو میکنم؛ زندگیای که در آن به خودتان صبر، فضیلت ، دانش، و ایمان برای رسیدن به ارزوهای ارزشمندتان هدیه را میدهید."
(جیم روهن)
یک روز مربی من، آقای ارل Shoaff، به من گفت: " جیم، اگر میخواهی ثروتمند و خوشحال باشی، این درس را خوب یاد بگیر: یاد بگیر که در هر شرایطی تلاشت را از قبل بیشتر کنی" کسبوکار برای رشد شخصی یک عمر طول میکشد.
در این صورت چیزی که به آن تبدیل میشوید بسیار مهمتر از چیزی است که به دست میآورید. به جای این که از خودت بپرسی چه چیزی بدست می آورم؟ در عوض، باید بپرسید، که من چه میشوم؟
نکته مهم این است که آنچه که می شوید به طور مستقیم بر آنچه بدست میآورید، تاثیر میگذارد.
حال کمی فکر کنید: آیا آنچه که امروز دارید، با تبدیل شدن به فردی که امروز هستید بدست نیآوذده اید!
این اصل مهم زندگی است:
قبل از قکر کردن به آرزوهات ظرفیت براورده شدنشان را در خودت ایجاد کن
مطالب مرتبط :
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
اکثر مدیران به هنگام استخدام افراد در موقعیت های رهبری تمایل دارند به دنبال گزینه هایی با تجربه و مهارت های بالا بگردند. تحقیقات نشان می دهد که نقاط قوت مربوط به هوش هیجانی نقش بزرگی در موفقیت این افراد دارد
کسانی که سطح بالایی از هوش هیجانی دارند ، با احساسات خود و همچنین توانایی تشخیص ، ارتباط و تأثیرگذاری بر احساسات دیگران ارتباط دارند. رهبران با هوش هیجانی بالا زیردستان و کارمندان با انگیزه تری تربیت می کنند می کنند.
مهارت هایی که افراد با هوش هیجانی در اختیار دارند ، آنها را به مدیران کارکشته و بی بدیل تبدیل می کند.همچنین این افراد الهام بخش دیگر اعضای تیم هستند بطوری که باعث افزایش تلاش چشمگیری در آنها میشود
رهبری هوش هیجانی برای مدیران و مدیران ضروری است. این اغلب منجر به نتایج بهتر کار ، کارکنان شادتر و تیم های تولیدی قویتر می شوند.
درک هوش هیجانی در رهبری
هوارد گاردنر ، روانشناس ، هوش هیجانی را به سادگی تعریف کرده است: "سطح توانایی شما در درک افراد دیگر ، چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در آنها و نحوه همکاری مشترک با آنها می شود."
مطابق کتاب "راه حل های دانش" این افراد خود را خیلی خوب می شناسند و همچنین می توانند احساسات دیگران را حس کنند. آنها بسیار دوست داشتنی ، مقاوم و خوش بین هستند.
تئوری هوش هیجانی به چارچوبی منجر شده است كه در آن چهار حوزه شایستگی های اساسی شخصی و اجتماعی را توصیف می كنند با هم به بررسی آنها می پردازیم
خودآگاهی: به شناخت احساسات و احساسات افراد مربوط می شود. سؤالات کلیدی پیرامون اینکه آیا مردم درک می کنند چه احساسی دارند و نقاط قوت و محدودیت آنها چیست؟
خودتنظیمی: مربوط به کنترل برخی صفات است. سؤالات کلیدی پیرامون اینکه افراد اعتماد به نفس داشته باشند
خود انگیزشی: مربوط به محرک داخلی است. سؤالات کلیدی پیرامون اینکه آیا مردم می توانند از معیارهای تعالی ، همسویی با اهداف خاص ، براساس فرصت ها استفاده کرده و علیرغم مشکلات محدود ، خوش بین باشند؟
آگاهی اجتماعی: به همدلی مربوط می شود. سؤالات کلیدی پیرامون اینکه آیا افراد می توانند نگرانی ها ، نیازها و توانایی های خود را حس کنند ، پیش بینی کرده یا درک کنند؟.
مهارت های اجتماعی: مربوط به مناطقی است که در روابط می توانند برتری داشته باشند. سؤالات کلیدی پیرامون اینکه مردم می توانند اوراق قرضه بسازند ، همکاری کنند ، تیم سازی کنند ، رهبری کنند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند؟
استفاده از هوش هیجانی در رهبری کاملاً طبیعی است. از آنجایی که مدیران و دیگر رهبران مشاغل وظیفه نظارت بر کارکنان ، توسعه مهارتهای خود و به حداکثر رساندن عملکرد آنها را دارند ، احساسات نقش اساسی را ایفا می کنند. هوش هیجانی چندین مهارت مهم را در بر می گیرد که مشاغل و تیم ها باید از آن استفاده کنند ، از جمله ارتباطات ، حل و فصل ، و موارد دیگر
مطالب پیشنهادی :
قدرت ایمان و باور در رسیدن به موفقیت
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
این می تواند ماه ها را صرف تلاش برای فکر کردن به نام کسب و کار کند، بسیار مهم است که چیزی جذاب انتخاب کنید مطمئن شوید که منحصر به فرد است. گام اول آسان است: به صورت آنلاین سرچ کنید تا ببینید آیا کسب و کاری تحت نام شما وجود دارد یا خیر. اگر قصد دارید فقط به فروش محلی بپردازید، داشتن یک نام تجاری به عنوان یک کسب و کار در طرف دیگر کشور ممکن است به نظر نرسد؛ با این حال، شما ممکن است هنگام ثبت نام سایت و برند تجاری خود دچار مشکل شوید . بنابراین بهتر است نام دیگری را انتخاب کنید که هیچ کس دیگری از آن استفاده نکند.
حتی اگر یک جستجوی سریع در وب نشان دهد، هیچ فعالیتی نمی کند، همچنان باید مطمئن شوید که نام شما یک علامت تجاری نیست. همانطور که در مورد هر محصول یا خدمات تخصصی ارائه این اتفاق رخ میدهد، همیشه بررسی کنید تا اطمینان حاصل شود که نام ها محافظت نشده اند. همچنین باید با اداره ارشاد در تعامل باشید تا مطمئن شوید نام کسب و کار شما قبلا گرفته نشده است، زیرا شما نمیتوانید در صورت ثبت نام توسط شخص دیگری با همان نام کار کنید.
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
1- افراد موفق هر شب برای روز بعدشان برنامه ریزی می کنند
2- افراد موفق کتاب می خوانند تا از آنها الهام بگیرند
3- افراد موفق به سلامت خود بسیار اهمیت می دهند
4- افراد موفق بعد از کسب هر موفقیت هیجان زده نمی شوند
5- افراد موفق در امروز زندگی می کنند نه روزهای گذشته
1. انتخاب های کمتر، رضایت بیشتری را به دنبال خواهند داشت .
تنوع ادویه زندگیست، اما فقط تا حدی معقول. تنوع بیش از حد می تواند ما را سردرگم کند. هنگامی که انتخاب هایمان را از بین گذینه های مناسب محدود کنیم عناصر با اهمیت تر برجسته میشوند گزینه های ما رضایت شخصی را به ارمغان می آورند. اینها گزینه های مبتنی بر ارزش هستند به جای یک انتخاب مجلل.
2.انتخاب های کمتر باعث ایجاد انرژی می شوند.
انتخاب های گسترده می تواند عواقب تخریب پذیری داشته باشد. وقتی گزینه های کمتری دارم ما برای مشارکت بیشتر انرژی می گیریم. این درست است که آیا ما در حال خرید، سرمایه گذاری یا تنظیم هدف هستیم. انتخاب های بی پایان باعث بی حرکتی بیشتر نسبت به ایجاد انگیزه می شوند.
در یک مطالعه، از دانش آموزان آنها خواسته شد تا از یک لیست از موضوعاتی را انتخاب کنند. برخی از آنها لیستی از 6 موضوع و برخی لیستی که 30 موضوع را در در بر میگرفت داشتند. نتیجه نهایی این بود که دانش اموزانی که از بین موضوعات کمتری باید انتخاب میکردند موضوعات پر انرژی تر و پویا تری را انتخاب کردند و تنها دلیل این اتفاق کم بودن تعداد عناوین بود
3.انتخاب های کمتر عمیق تر هستند
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
" آری، حصول به تمامیت یا کلیت بی نهایت دشوار است. سالهای سال است که احساس می کنم سخن گفتن و نوشتن نهایتا فایده ای ندارند بلکه فقط ایجاد اطناب و اغتشاش می کنند، اما بر عکس آن، عمل یعنی بودن.
با وجود این به نوشتن ادامه می دهم."
برگفته از:
از متن نامه ی 7 می 1960 میگوئل سرانو به کارل گوستاو یونگ
کتاب "با یونگ و هسه" برگردان دکتر سیروس شمیسا
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
آیا تا الان پیش آمدکه به این فکر کنی که شاید نوازنده ویولن فوق العادهای باشی اما خودت خبر نداشته باشی، یا یک شناگر ماهر، و یا یک پیکرتراش پر ذوق ؟!
احتمالا نه! چون معمولا به قدرتهای آفرینشگرانه خود آگاه نیستیم و قوای خلاقه خود را نمیشناسیم، چون تا بحال شاید فرصت تجلی پیدا نکردهاند، یا هیچوقت مجال امتحان کردن یا حتی امکانات امتحان کردنشان را نداشتهایم!
بعضی تمرینات خاص در مبحث انرژی و یا برخی تعالیم ذهنآگاهی و .، و به خصوص بسیاری آموزههای روانشناختی که در پستهای بعدی بیشتر به آنها خواهیم پرداخت، به تجلی اینگونه مهارتها و استعدادهای نهفته کمک میکنند، ولی قبل از هر چیز، از خودتان بپرسید:
واقعا چه چیزی که تابحال به آن فکر نکردهام میتواند وجود داشته باشد که باعث تکامل و تعالی من میشود؟!
در ابتدا تفکر و تعمق در یافتن پاسخ یا پاسخهایی به سوال بالا، درهای تفکر خلاقانه را بروی تو باز می کند، پس هر روز، و هر روز یکبار، و مدت یک هفته این کار را تکرار کن و از خودت بپرس. به نتایج جالبی خواهی رسید.
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
اگر تصویر ذهن انسان از خود و محیط زندگی اش مثبت باشد در نتیجه، تأثیر مثبتی بر خود و دیگران میگذارد. تصویر ذهنی سالم مانند ویتامین، سبب تقویت جسم و روان میشود و توان فرد را در مقابل مشکلات بالا میبرد. هر اندیشه، واکنشی در بدن ایجاد میکند. همان طور که جسم محروم از هوا پژمرده میشود، ذهن نیز در صورت نداشتن ارتباط با خود حیاتش را از دست میدهد. ما انسانها تنها جزئی از منابع روح و روان خود را مورد استفاده قرار میدهیم. حوادث غیر منتظره نشان میدهند که منابع زندگی ما از آنچه میپنداریم بزرگتر هستند.
ساختهها و پرداخته های ذهن انسان با اندیشیدن شروع میشود و به هرچه فکر کنید از یک اندیشه سرچشمه میگیرد.
افکار مثبت، نتایج مثبت دربر دارند، مانند: عشق، محبّت، سلامتی و افکار منفی نتایج منفی برجای میگذارند، مانند: ترس، بیزاری، ناراحتی. افکار، واقعیت فیزیکی ما را نیز میسازند؛ البته با یک چشم به هم زدن حاصل نمیشود؛ بلکه به مرور زمان به وجود میآیند. به قول مولانا: «فکرت سوی جایی رود و آنگه تو را آن جا برد».انسان، هم استعداد مثبت شدن دارد و هم منفی شدن
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
اگر تصویر ذهن انسان از خود و محیط زندگی اش مثبت باشد در نتیجه، تأثیر مثبتی بر خود و دیگران میگذارد. تصویر ذهنی سالم مانند ویتامین، سبب تقویت جسم و روان میشود و توان فرد را در مقابل مشکلات بالا میبرد. هر اندیشه، واکنشی در بدن ایجاد میکند. همان طور که جسم محروم از هوا پژمرده میشود، ذهن نیز در صورت نداشتن ارتباط با خود حیاتش را از دست میدهد. ما انسانها تنها جزئی از منابع روح و روان خود را مورد استفاده قرار میدهیم. حوادث غیر منتظره نشان میدهند که منابع زندگی ما از آنچه میپنداریم بزرگتر هستند.
ساختهها و پرداخته های ذهن انسان با اندیشیدن شروع میشود و به هرچه فکر کنید از یک اندیشه سرچشمه میگیرد.
افکار مثبت، نتایج مثبت دربر دارند، مانند: عشق، محبّت، سلامتی و افکار منفی نتایج منفی برجای میگذارند، مانند: ترس، بیزاری، ناراحتی. افکار، واقعیت فیزیکی ما را نیز میسازند؛ البته با یک چشم به هم زدن حاصل نمیشود؛ بلکه به مرور زمان به وجود میآیند. به قول مولانا: «فکرت سوی جایی رود و آنگه تو را آن جا برد».انسان، هم استعداد مثبت شدن دارد و هم منفی شدن
از کانال دکتر سیکپ @drcecapp
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
نشر این مطلب به شرط عنوان منبع بلامانع می باشد.
بسیار از دارندگان وبسایتاز ما میپرسند که چگونه میتوانم رتیه سایتمان را در الکسا بهبود دهم؟ ما متوجه اهمیت این موضوع در پیشرفت کسب و کار شما هستیم به عنوان یک معیار عمومی، اکثر تبلیغ کنندگان و سرمایه گذاران به رتبه الکسای وبسایت شما نگاه می کنند و از آن به عنوان راهی برای ارزیابی ارزش کسبوکار شما استفاده خواهند کرد به همین دلیل بهبود رتبه شما میتواند در درامد شما.(بقیه در ادامه مطلب)
فروشندگان معمولا به طور معمول مشتریان خود را با چهار عامل مهم، سود، پایداری، آسیبپذیری و پتانسیل افزایش میدهند. بیایید با دقت بیشتری به نحوه میزان جذب مشتری در هر یک از این عوامل نگاهی بیندازیم:
سود دهی این مهمترین عامل است زیرا در نهایت میزان موفقیت کسبوکار شما را تعیین میکند. برای اینکه واقعا مفید باشد، این معیار باید مشخص باشد که دقیقا چقدر یک مشتری خاص به صورت ماهانه، هفتگی یا حتی روزانه سود آوری دارد. شما باید بتوانید مشخص کنید که آیا همه پروژهایی که برای مشتریان تان انجام میدهید سودآور است یا خیر. به همین دلیل.(بقیه در ادامه مطلب)
شکاف های عمیق و عریضی وجود دارد تصور اینکه چطور می توانیم به سمت دیگر برسیم هم برای ما دشوار است
آن فاصلهٔ بین کسی که هستیم و کسی که می خواهیم باشیم شکاف بین آرمان های بزرگ ما و واقعیت های اساسیمان.
فاصله بین چیزی که میگوییم و چیزی که واقعا منظورمان است رودخانه
خروشانی که .(بقیه در ادامه مطلب)
یک احتمال بسیار قوی وجود دارد همه چیز در مورد نحوه کسب درآمد به شما آموزش داده شدهاست. به دست آوردن پول هیچ ارتباطی با سن، تحصیلات رسمی، جنسیت یا جغرافیا ندارد. این ربطی به تجربه گذشته یا سن رسمی تحصیلات یا سطح هوش شما ندارد. این موضوع را بررسی کنید … افرادی هستند که از لحاظ کارکردی بیسواد هستند و در عین حال افرادی هستند که کاملا باهوش هستند و شکست میخورند. تقریبا هر کسی میتواند یاد بگیرد که چگونه میلیونها دلار درآمد داشته باشد و با این حال واقعیت غمانگیز این است که ۹۷ نفر از هر ۱۰۰ نفر به دنیا میآیند، تمام زندگی خود را زندگی میکنند و بدون اینکه یاد بگیرند چطور پول بدست بیاورند، میمیرند. برای تداوم این مشکل مضحک، جهالت آنها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
بیایید به پول نگاه کنیم. چه خبر است؟ پول پاداشی است که شما برای خدمت به آن دریافت میکنید. هر چه خدمات ارزشمند باشد، پاداش بیشتری خواهد بود. تفکر به راههایی که میتوانیم خدمات بیشتری داشته باشیم، نه تنها به ما کمک میکند که پول بیشتری به دست آوریم، بلکه به ما این امکان را میدهد که از نظر فکری و معنوی رشد کنیم.
پول یک ایده است
کاغذی که در جیب یا جیب خود میگذارید، پول نیست. فقط یک کاغذ است اما پول نیست. پول یک ایده است.
برای جمعآوری ثروت، فرد باید با ایده پول بسیار راحت شود. این ممکن است عجیب به نظر برسد، با این حال اغلب مردم با ایده پول راحت نیستند، که به همین دلیل است که آنها هیچ وقت پول ندارند. علت فقر آگاهی فقر است. آگاهی از فقر باعث میشود فردی که ببیند، بشنود، فکر کند و احساس کند …
مرحوم مایک تاد گفت: " این یک وضعیت موقتی است. فقیر بودن یک دولت ذهنی است."
حق با او بود. افراد ثروتمند وجود دارند که درصد خود را از طریق یک سری اشتباهات در قضاوت از دست میدهند … اما این آنها را فقیر نمیکند. آنها در مدت کوتاهی به خاطر آگاهی از رفاه خود، همه چیز را پشت سر خواهند گذاشت.
اگر در ذهن خود در مورد سطح آگاهی تان نسبت به پول تردید دارید، با خودتان بسیار صادق باشید و به نتایج خود نگاه کنید.
الگوهای زندگی خود را مطالعه کنید.
اگر میخواهید موقعیت مالی خود را در زندگی بهبود بخشید، توجه خود را بر ایجاد سطح بالاتر آگاهی از موفقیت معطوف کنید. با آماده کردن یک تایید قوی، مثبت و روشن کردن آن با احساس شروع کنید. زمانی که این کار را انجام میدهید، این انرژی خلاقانه را در گنجینه ذهن نیمه هشیار خود میگذارید. و با تکرار این روند و بارها و بارها و بارها باعث تغییر conditioning و انتقال ذهنی شما به جهتی که میخواهید بروید، آغاز شود. آن را بنویسید، آن را بخوانید، آن را احساس کنید، و بگذارید ذهن شما را نگه دارد.
درباره این سایت